تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ... لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
زندگی انگار تمام صبرش را بخشیده است به من !! هر چه من صبوری میکنم او با بی صبری تمام هول میزند برای ضربه بعد ...! کمی خستگی در کن ، لعنتی... خیالت راحت!!.. خستگی من به این زودی ها در نمی شود.....
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته…! مردهای “چشم چران” زن های “خائن” پسرهای “شهوتی” دخترهای “پول پرست” پس چه شد؟؟؟ چیدن یک سیب و اینهمه تقاص؟! بیچاره “آدم” بیچاره “آدمیت”
در دنیای تنهایی خود؛ نقاش خوبی شدم!! سختـــی کشیـــدم؛ آه کشیــــدم؛ درد را هـــم کشــــیدم... امـــــــــــا؛ نتـــوانستم از یک نفــــر دست بکشـــــم...!!!