نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





تمام ِ این چند سال و اَندی عمرم به کنار...
من فقط،
به اندازه ی همان صَدُم های ِ ثانیه ای که،
در هوای ِ عطرِ ِ اغوش ت♥ نفس کشیدم،
زندگی کردم!!


[+] نوشته شده توسط hamid در 19:24 | |







پرسه زدن در خیالت!
زیباترین نیاز من است...!
هوایم باش..
تا نفسم نگیرد...!


[+] نوشته شده توسط hamid در 19:19 | |







برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم...
منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق، هر روز به گذشته سفر میکنم!


[+] نوشته شده توسط hamid در 10:46 | |







تقدیم به عشقم

ستاره ی زنگی من!
از عمق روزهایی بر من تابیدی که از سیاهی روی فردا شدن نداشت...
تلألؤ حضور تو نگاهم را به آفاق روشنایی سپرد،
امید در دلم شکفت،
گرمی دست هایت بیدارم کرد
و نوازش صدایت به آسمان هایم برد...


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:46 | |







بی “تو”؛
گرم شدنِ
این زمستان،
داغی می شود بر [دلَم]!


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:45 | |







دوستت دارم هایم را مثل قاصدک به سوی تو به پرواز در می اورم, شاید اینگونه فاصله ها پر شوند...
جایت خیلی خالی ست عشق من


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:42 | |







هر جای این سرزمینی باش !
فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن !
قلب من برای تپیدن
نیاز به انگیزه دارد ...!


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:40 | |







گاهی وقت ها واژه از پس ابراز علاقه ام به تو بر نمی آید...
بغلم می آیی ؟


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:38 | |







عزیز دلم.....
کمی کمتر مهربان باش....
کمتر خوب...
بگذار من هم خودی نشان دهم!!


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:36 | |







خوشبختی مگه چقدر چیز عجیبیه ؟!؟! همین که کنار یک نفر بتونی خودت باشی خوشبختی !


[+] نوشته شده توسط hamid در 22:32 | |







آرزو دارم شبی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخورد های سرد را

می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی

می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

می رسد روزی که شب ها در کنار عکس من

نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی


[+] نوشته شده توسط hamid در 18:6 | |







زندگی در حال بارگیری است، لطفا صبر کنید...
سرعت خوشبختی بسیار کم است...
تا زندگی ات لود شود عمرت تمام شده


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:43 | |







آهای دختر خانم

یه قانونی هست که میگه 

تو هر چقدر هم روشنفکر باشی تو زندگیت به یه نفر نیاز داری . . 

یکی که رنگ پریدگیت رو تشخیص بده 

یکی که به خاطر یه سرما خوردگی کوچیکت یه روز کامل مرخصی بگیره

یکی که تو سرمای زمستون کاپشنشو در بیاره و بندازه روت! 

یه "مرد


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:38 | |







از تمام دار دنیا یک چیز دارم...!!!
دوستت.......

تقدیم به عشقم


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:35 | |







مثل باران های بی اجازه
وقت و بی وقت
درهوایم پراکنده ای
و من
بی هوا
ناگهان خیسم از تو!


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:33 | |







موضوع انشاء : تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟
- به نام خدا
- فرسنگ ها دور از آغوشش . . .


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:28 | |







هــیــس ! 

هــیـچــی نــگو

صدای تـو را بـاد هــم نـبـایـد بـشـنـود. 

تــمــام وجــود تــو مــال مــن اســـت. 

مــردم مــیــگــویــنــد حــســودم. 

تــو مــیــگــویــی دیــوانــه ام. 

امــا مــن عــاشــقــم…! 

بـگـذار هـرچـه مـیـخـواهـنـد بـگـویـنـد. 

عــشــق 

حــســادت 

دیــوانــگــی 

تــو فــقــط بــخــنــد 

تــا بــبــیــنــی چــطــور بــرایــت جــان مــیــدهــم…!


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:24 | |







 در محاصره دغدغه های بی کرانم، کلاهم را به احترام لبخندت برمی دارم...


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:22 | |







در خاطری که تو هستی   
دیگران  
محکومند به فراموشی !  
این را به همه بگو ...!

[+] نوشته شده توسط hamid در 11:18 | |







آدمــای تـــنـها  
آدمــای ســـختگــــیری نیســــــتن  
، فقــــــــــط، 
آدم "ســـخت" گـــــــیر میارن...!!!

[+] نوشته شده توسط hamid در 11:16 | |







با اینکه میدونَم تو آغوشت آروم خوآبیده
بازم تـ ـ ـو رو آرزو میکُنَم
اَحمَق نیستَم 
نَفَهمَم نیستَم
کَثیف هَم نیستَمفَقَط اولین کسی بودَم که عاشقت شُدَم


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:13 | |







جمله ی عجیبیست دوستت دارم...هرکس میگوید عاشقتر میشود..و هرکس میشنود بی تفاوتتر...!!!


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:8 | |







تو را به یاد آن روز
تو را به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده
تو را به روز اول بار دیدنت
تو را به اولین نگاه عاشقانه
تو را به یاد باران روز نیامده ات
تو را به تنهایی روز رفتنت
تو را به باران روز برگشتنت
تنهایم مگذار دیگر


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:6 | |







خواستم زنده بمانم غم دنیا نگذاشت              خواستم غم نخورم غصه دوران نگذاشت

خواستم دست به هر کار خلافی بزنم             آیه خوف فمن یعمل قرآن نگذاشت

خواستم صاحب زر گردم و سر نیزه و زور      مرگ چنگیز بیاد آمد و میدان نگذاشت

خواستم بهر دونان منت دونان بکشم             پاسخ مور به پیغام سلیمان نگذاشت

خواستم از غم و شادی دو سه جامی بزنم       غم آن خسته دل بی سر و سامان نگذاشت

خواستم کاخ بسازم که کشد سر به فلک          دیدن کوخ نشینان بیابان نگذاشت

خواستم سفره شاهانه بچینم به طرب             یاد آن گرسنه سر به بیابان نگذاشت

خواستم شعر بگویم که بخندند همه               ناله بیوه زنان , اشک یتیمان نگذاشت


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:3 | |







"بــوســــه" ديــگــر افــاقـــه نــمــــي کــُنــــَد...

تــــ♥ـــو را بـايَــد گــــاز گــرفـــت...!!


[+] نوشته شده توسط hamid در 11:0 | |







خیلی دلتنگ شده ام!اما نمیدانم خیلی را چگونه بنویسم که "خیلی"خوانده شود


[+] نوشته شده توسط hamid در 10:50 | |







یک میلیون مرد میتوانند به زنی بگویند که " زیباست "
اما تنها باری که او واقعا" گوش خواهد کرد
زمانی ست که توسط مرد مورد علاقه اش گفته شود .


[+] نوشته شده توسط hamid در 16:55 | |







من و تو..دستهای گره خوردمان...
شانه به شانه...قدم به قدم.....
یک جاده پاییزی و نم نم باران....
دنیا!!!!!!!بایست


[+] نوشته شده توسط hamid در 16:52 | |







حق دارند این چشم ها...
اگر هنوز هم...
خیره می شوند به دور دست ها....
این چشم ها...
پشت سر مسافرشان آب ریخته اند...!


[+] نوشته شده توسط hamid در 16:51 | |







همیشه هستی....
همین نزدیکی!
جایی میان دلم و یادم
اما......
دیدنت چیز دیگریست.....!


[+] نوشته شده توسط hamid در 16:49 | |



ÂÑÔíæ ˜Ï Âåä

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد